بسم الله الرحمان الرحیم اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

حیات فرهنگى در عصر امام مهدى(ع) - عصر ظهور تجلى ولایت ولى الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عصر ظهور تجلى ولایت ولى الله

صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو وبلاگ | RSS

بى‏تردید عصر امام مهدى(ع) عصر حاکمیت نور دانش و بینش و از درخشان‏ترین و زیباترین اعصار روى کره زمین از آغاز آفرینش جهان و انسان خواهد بود. آنچه در این نوشتار تقدیم خوانندگان عزیز مى‏شود برخى از ابعاد زندگى و شکوفایى و درخشندگى آن عصر است که با تلخیص از نظر گرامى‏تان مى‏گذرد.

در عصر درخشان امام مهدى(ع) حیات فرهنگى به گونه ‏اى شکوفا و بارور مى‏گردد و دانش و فرهنگ و معنویت بویژه علوم دینى و احکام و مقررات و معارف انسان ‏ساز اسلام در سراسر گیتى بسط و گسترش مى‏یابد و چرخ‏ هاى فرهنگ و آگاهى و شناخت با سرعت وصف ‏ناپذیرى به حرکت مى‏افتد.
کتابهاى مربوط به شرح حال راویان احادیث که به کتابهاى رجالى مشهورند و نیز شرح حال و بیوگرافى آنان و تقسیم‏بندى روایات به صحیح و ضعیف که بیشتر به حدس و گمان تکیه دارد و در عصر غیبت و به خاطر نرسیدن دست مردم به امام معصوم مورد استفاده قرار مى‏گیرد به پایان مى‏رسد؛ زیرا در عصر ظهور مردم به مقررات و احکام قطعى دست مى‏یابند و از اینها بى‏نیاز مى‏گردند. همچنین بیشتر تفاسیر از اعتبار ساقط مى‏شود و تنها تفاسیر برخاسته از روایات رسیده از پیامبر و اهل بیت باقى مى‏ماند.
همین‏گونه قرائتهاى مختلف از قرآن شریف که دلیلى براى آن نازل نشده است برداشته مى‏شود چرا که مردم قرآن و قرائت صحیح آن را به گونه‏اى که بر قلب مصفاى محمد(ص) فرود آمده است از امام مهدى(ع) مى‏آموزند و تفسیر و پیام و مفهوم آن را آن‏گونه که خدا اراده فرموده است مى‏شناسند و بر معارف بلند و راز و رمز و شگفتیهاى آن که همچنان ناشناخته و پوشیده است، آگاهى مى‏یابند.


حضرت امام باقر(ع) فرموده ‏اند:
توتون الحکمة فى زمانه حتى ان المراة لتقضى فى بیتها، بکتاب اللَّه و سنّة رسوله1
یعنى به مردم عصر حکومت درخشان او، دانش و بینش ارزانى مى‏گردد که زن در کانون خانه خویش براساس کتاب خدا و سنت پیامبرش عادلانه و آگاهانه داورى مى‏کند و نیازى به دیگرى ندارد.
این روایت نشانگر این واقعیت است که مردم در روزگار حاکمیت آن حضرت، براساس آداب و مقررات دینى تربیت شده و احکام شریعت را آموخته و بر پایه‏اى از فرهنگ و تمدن اوج مى‏گیرند که هر بانویى مى‏تواند در درون خانه خویش میان آن دو انسان براساس مقررات کتاب خدا و سیره و روش عادلانه پیام‏آور بزرگ او قضاوت کند.
امیرالمؤمنین على(ع) هم طى گفت‏وگویى با جناب کمیل بن زیاد نخعى مى‏فرمایند:
اى کمیل، هیچ علمى نیست مگر آن که با من آغاز گردد و هیچ سرى نیست مگر آنکه با قائم پایان پذیرد.2
لازم است بدانیم که خود امام مهدى براساس کتاب خدا و سیره و شیوه انسانساز و افتخار آفرین پیامبر تدبیر امور مى‏کند و به اندازه ذره‏اى از آن انحراف نمى‏جوید. او شریعت جدید یا دین دیگرى نمى‏آورد که با اسلام راستین ناسازگار باشد.
همچنین واقعیت که رخ خواهد داد این است که همه مذاهب پدید آمده پس از رحلت پیشواى بزرگ توحید پیامبر گرامى ملغى مى‏شود و از میان مى‏رود چرا که اینها راه و رسمى است که در کتاب خدا و سنت پیامبر جایى ندارد. در کلامى که از عالم اهل سنت به نام ابن العربى بیان گردیده آمده است:
امام مهدى پس از ظهور، دین را همان‏گونه که بود و نازل گردید آشکار مى‏سازد، به طورى که اگر پیامبر گرامى حاضر باشد به همان حکم کند. او مذاهب مختلف را از روى زمین با ارشاد و هدایت خویش برمى‏دارد و جز دین خالص و پاک آسمانى نمى‏ماند.3
آرى در آن شرایط پر افتخار است که اتحاد بزرگ اسلامى تحقق مى‏پذیرد چرا که همه مسلمانان در اصول دین و فروع آن و همه مسایل فقهى و احکام و مقررات شرعى، متحد و یکپارچه مى‏گردند.
دین راستین همان اسلام واقعى خواهد بود و مذهب همان مذهب تشیع که مذهب خاندان وحى و رسالت است و پیامبر گرامى مردم را بدان دعوت نموده است. و همه بشریت بدین سان زیر پرچم پر افتخار لااله‏الااللَّه، محمد رسول‏اللَّه، على ولى‏اللَّه در اوج سعادت و رفاه و نیکبختى زندگى مى‏کنند.
در حدیثى که امام مجتبى از پدرش حضرت على نقل مى‏فرماید چنین آمده است:
مهدى زمین را از برهان و دانش و نور هدایت پر مى‏کند تا آن‏جا که سراسر گیتى به وى ایمان آورد و کافران مسلمان شوند و فاسقان صالح گردند.4
و باز حضرت على(ع) در بیان دیگرى از حضرت مهدى چنین مى‏فرماید:
... لافترک بدعة الا ازالها ولا سنة الاّ اقامها.5
یعنى آن پیشواى الهى تمامى بدعتها را نابود مى‏کند و همه سنتها و شیوه‏هاى پسندیده را زنده و برپا مى‏کند.

تربیت در عصر امام مهدى(ع)
از واقعیت‏ه‏اى تردید ناپذیر این است که انسان در همه ابعاد، قابل تربیت و سازندگى است و هنگامى که برنامه ‏هاى تربیتى براساس ارزشهاى والاى اخلاقى و انسانى تنظیم گردد بشریت راه اعتدال و درستى را خواهد گزید. و در راه و روش شایسته و ستوده‏اى گام خواهد نهاد. اما اگر برنامه‏ها و عوامل تربیتى فاسد و ناصالح باشد بدون تردید نتیجه معکوس خواهد داد و انسان به سوى تباهى خواهد رفت.
1. کانون خانه و خانواده که کودک در آن دیده بر جهان مى‏گشاید یک کانون و عامل تربیتى است که در جهت‏دهى به کودک نقش بسیار مهمى دارد.
2. پس از خانه، نقش مدرسه است که کودک با ورود بدانجا مراحل نخستین دانش و فرهنگ را از طریق آموزگاران دریافت مى‏دارد و هر چه مراحل مختلف علمى را طى مى‏کند سطح مطالعه و فرهنگ و آگاهیهاى او بالا مى‏رود تا سرانجام به عالى‏ترین مراحل و مدارج علمى و فکرى مى‏رسد.
3. عامل محیط و جامعه، کودکى که در جامعه‏اى مملو از دروغ و شائبه و بى‏بندبار رشد مى‏کند تربیت ناشایست و نادرست مى‏پذیرد و کودکى که در جامعه دین باور و امانت‏دار و سرشار از حیا و درستکارى تربیت شود فردى شایسته خواهد بود.
4. رسانه ‏هاى گروهى و دستگاههاى تبلیغاتى جامعه همچون روزنامه ‏ها و مجلات، رادیو و تلویزیون و...
امام مهدى(ع) که در اندیشه اصلاح جامعه جهانى است و مى‏خواهد جامعه‏ اى به راستى اسلامى پى‏ریزى نموده و آن را به ارزشهاى والاى انسانى و قرآنى آراسته سازد، در این راه مى‏بایست از وسایل و عوامل تربیتى بهره گیرد و آموزشهاى تربیتى صحیح و سازنده خویش را به وسیله این وسایل و تجهیزات به گوشها برساند. از این رو مدارس و آموزشگاهها را، فرهنگ و تعالیم انسانساز اسلام اداره و رهبرى مى‏کند و راههاى تعلیم و تربیت در همه مراحل از شیوه‏ها و برنامه‏هاى اسلامى بهره‏مند مى‏گردد و وسایل ارتباط جمعى به طور کامل، شایسته و مفید و ثمربخش مى‏شوند و از چهارچوب مقررات و ارزشهاى اسلامى تجاوز نمى‏کنند.6
چنانچه حضرت على(ع) با عباراتى بسیار شنیدنى چنین نوید مى‏دهد که:
مهدى(ع) هواهاى نفسانى را به هدایت باز خواهد آورد آن‏گاه که هدایت را به هواپرستى بفروشند و آرا و نظرها را بر قرآن منطبق سازد چون قرآن را بر مدار آراى خویش باز خوانند.7

پى‏نوشتها :
1 . غیبت نغمانى، باب 13، ص238.
2 . ابن شعبه حرانى، ابو محمد حسن بن على، تحف‏العقول، ص119.
3 . الفتوحات المکیه، ابن العربى، ج3، ص327، باب 366.
4 . طبرسى، احمدبن على، الاحتجاج، ج2، ص70.
5 . عقدالدّرر، باب 9، ص224، بحارالانوار، ج52، ص339.
6 . امام مهدى از ولادت تا ظهور، آیةاللَّه سید محمد کاظم قزوینى، ص740.
7 . نهج‏البلاغه، خطبه 138.


نظر

+ نوشته شده در دوشنبه 89/11/18 ساعت 5:9 صبح توسط داوود سیف الهی